گفتگوی پرگار با شاعر اهل افغانستان از دنیای ادبیات تا تحولات اخیر:
گاهی عشق جای همه چیز را میگیرد
ذبیح جلیلی
مهاجرت دلایل مختلفی میتواند داشته باشد. یکی از دلایل آن، مهاجرت تحصیلی است. شاید متداول ترین نوع مهاجرت هم باشد. افراد از وطن خود، برای کسب علم و رشد هرچه بیشتر خود مهاجرت میکنند تا پس از تحصیل با کولهباری پر به وطن خود باز گردند تا با اندوختهی دانش خود، باعث رشد و باروری انسانهای دیگر شوند. احمد نوید سایق، شاعر و نویسندهی افغان یکی از این افراد است که به همراه خانواده جلای وطن کرده و هم اکنون در دانشگاه یزد مشغول به تحصیل است. ما با او گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
در ابتدا خودتان را معرفی کنید و توضیح دهید چه اتفاقی افتاد که به شهر یزد آمدید
من اصالتا اهل بدخشان افغانستان هستم ولی در کابل به دنیا آمدم و در همان جا زندگی کردم. سال ۱۳۹۰در رشتهی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه کابل فارغالتحصیل شدم. بعد از فارغالتحصیلی یک مدتی کار کردم تا این که سال ۱۳۹۶ در مقطع کارشناسی ارشد به مدت دو ترم در دانشگاه کابل تحصیل کردم. یک سال نیم قبل درخواست بورسیه دانشگاه یزد را داده بودم که به ما خبر رسید که من و همسرم خانم دکتر برمک، هر دو در دانشگاه یزد پذیرفته شدیم و این شد که به یزد آمدم.
شما همانجا در کشورتان در حال تحصیل بودید. چه موضوعی باعث شده برای ادامهی تحصیل ایران را انتخاب کنید؟
من مشتاق بودم ایران را ببینم چون در مورد ایران زیاد خوانده بودم یا بهتر است بگویم که اصلا جدا از مرزهای سیاسی، ایران و افغانستان از هم جدا نیستند چون ما با حافظ و سعدی و سیمین بهبهانی بزرگ شدیم و دلیل با سواد شدن من اینها بودند. جالب است بدانید که قبل از اینکه به مدرسه بروم مادرم با من شعرهای فارسی را کار میکرد. برای ما از شعرهای پروین دولت میخواند. از محمود دولت آبادی میخواند و من با همین نوشتهها خواندن و نوشتن را یاد گرفتم. همین چیزها باعث شد که تصمیم گرفتم دلم بخواهد که وطن این شاعران و نویسندگان را ببینم، از نزدیک خاک سعدی و حافظ را ببینم. من از یزد، فرخی یزدی را میشناختم. شعرهایش را خوانده بودم. تا گفتند یزد این حس در من به وجود آمد که بیایم و وطن فرخی را ببینم.
برای مطالعه ادامه این گفتگو ، شماره ۱۷۳ هفته نامه پرگار را از لینک زیر دانلود کنید:
دیدگاهتان را بنویسید