برگهایی از زندگی محمود دهقان، سینما دار یزدی
مهتاب دره شیری
می گویند اولین بار مردم یزد در سال ۱۳۰۹ با ساخت سینما گلشن با مکانی به نام سینما آشنا شده اند ولی هرچه در فضای مجازی جستجو کنید، تاریخچه ای از سینماهای یزد و اطلاعاتی از سینما داران آن دوره را نخواهید یافت. تنها باید به نقل قول فرهنگ دوستانی اتکا کنید که آن زمان به سینما می رفتند و فیلم تماشا می کردند. البته این نتیجه غیر قابل پیش بینی هم نیست چرا که زمانی بعد از انقلاب، وجود سینما به عنوان زنگ خطری برای مسئولان به حساب میآمد که با آتش کشیدن آن از انتقال افکار پلید به جامعه جلوگیری میکردند ولی سالهای بعد هم که به این نتیجه رسیدند، سینماها می تواند در ارتقا فرهنگ جامعه و آگاهی مردم موثر باشد، فعالیت چشمگیری برای مناسب تر شدن وضعیت سینماها انجام نشد.
مرحوم محمود دهقان یکی از سینما داران قدیم شهرمان بوده است که سال ها مدیریت سینما فرهنگ (شهر فرنگ) را بر عهده داشت. پسر ارشدش امید دهقان در گفتگویی ما را با حال و هوای سینماهای دوران قدیم آشنا میکند. آنچه میخوانید حاصل گفتگوی پرگار با اوست.
در سال ۱۳۵۲، جوان سی و سه ساله یزدی که صاحب بنگاه اتومبیل بوده است، تنها به دلیل عشقی که به فیلم و سینما داشته است، مدتی را به عنوان مدیر سینماهای مهتاب و سهیل فعالیت میکند، بعد از آن شغلش را رها میکند و سالن سینمایی با متراژ ۱۵۹۰ در خیابان امیر آباد ( انقلاب ) را به صورت اقساطی از آقای قدیری صاحب زمین و مهندس قاسم رهروان که سازنده سینماهای زیادی در کشور بود، خریداری و نام شهر فرنگ را برای آن انتخاب میکند و جزو اولین سینماداران یزد می شود. سینمایی که آن روزها به دلیل امکانات و تجهیزات مناسب جزو شش سینمای پنج ستاره کشور بوده است.
محمود دهقان با به روی پرده بردن فیلم “سلام بر عشق”، به کارگردانی عزیزاله بهادری و نویسندگی سیروس الوند، فعالیت فرهنگی خود را در سینمایش کلید می زند و مردم یزد به دلیل کمبود امکانات تفریحی و تولیدات زیاد فیلم در آن سالها، از سینما بسیار استقبال میکنند تا حدی که سالنی با ظرفیت ۹۰۰ نفر برایشان کافی نبوده و مردم در گوشه و کنار می ایستادند و گاهی دو برابر گنجایش سالن، تماشاچی داخل سالن بوده و فیلم را تماشا میکرده است. گاهی هم پیش می آمد که بچه ها دسته جمعی وارد سینما می شدند و با پولهایی که روی هم میگذاشتند، یک نفر وارد سالن سینما می شد و فیلم را تماشا میکرد و بقیه پشت در سالن منتظر میماندند تا دوستشان برگردد و از روی پوسترهای چسبیده روی دیوارهای سینما، شخصیتها را نشان بدهد و قصه فیلم را برای دوستانش تعریف کند، همه فیلم را تجسم کنند و از اینکه به سینما آمده اند، خوشحال باشند.
برای مطالعه ادامه این مطلب ، شماره ۱۷۴ هفته نامه پرگار را از لینک زیر دانلود کنید:
دیدگاهتان را بنویسید