به یاد آنهمه خاطره که در سایه بی توجهی مدیران فرهنگی از دست رفت
سعید شهریار
بوق بلند کارخانه ریسندگی سیدمحمد آقا به صدا درآمد و انبوه کارگران دوان دوان رفتند سراغ دوچرخه هایشان که روی همدیگر ریخته بودند. این جمعیت دوچرخه سوار رکابزنان در خیابان امیرآباد پیش آمدند تا رسیدند به ساختمان بلندی که عدهای مقابلش ایستاده بودند. ریسه لامپهای رنگی و جماعت خندان خبر از جشنی میداد. اما کسی مناسبت این جشن را نمیدانست.
کارگر جوان با خندهای بر لب به نور نئون تابلوی زیر پنجرههای شش ضلعی بالای ساختمان خیره مانده بود، چیزی شبیه به لانه زنبور، سعی میکرد با سواد نیم بندش نوشته تابلوی نئونی را بخواند. “سینما شهرفرنگ”. انبوه کارگران دوچرخه به دست ایستاده بودند و این پا و آن پا کنان به جمعیت مقابل سینما نگاه میکردند. خوشحال بودند اما نمیدانستند چرا؟ بعضی هنوز برای یکبار هم به سینما نرفته بودند. تصوری از آنچه داخل این کندوی عسل میگذرد نداشتند. “قاسم رهروان” مدیر سینما کنار نرده های ورودی، خوشحال مهمانان را به داخل سینما راهنمایی میکرد. افتتاح باشکوهی ترتیب داده بود و به همه لبخند میزد. او نمی دانست سالها بعد چه خواهد شد برای این شهرفرنگ!
چند روز بعد، جراید محلی از “پرچم” و “طلوع” تا “ملک” در اخبار شهر نوشتند: با حضور مقامات شهر سینما شهرفرنگ افتتاح شد. هرچند درآرشیو مطبوعات سال ۱۳۵۰ یزد نمیتوان عکسی از قاسم رهروان و شرکایش (“حاج قدیری” و “نیکونهاد”) دید که به همراه مقامات محلی کنار در بزرگ سینما شهرفرنگ ایستادهاند . اما در آرشیو شخصی مرحوم رحیم خان شیرمحمدی گویا چند عکس از این افتتاحیه وجود دارد. بدون حضور انبوه کارگران دوچرخه سوار یزد.
اما پیشینه سینما در یزد به قبل تر از شهرفرنگ بر میگردد. سال ۱۳۱۳ زنده یاد “محمد گلشن” در خیابان تازه تاسیس آنروزها که “پهلوی” نامیده می شد و بعدها شد “امام خمینی”، عمارتی سه طبقه برپا کرد و در طبقه زیرین که طاق ضربی بلندی داشت چندین ردیف نیمکتهای چوبی قرار داد و بر سردرش تابلوی کوچکی نوشت بنام “سینما گلشن”. این اولین سینمای یزد بود.
برای مطالعه ادامه این مطلب ، شماره ۱۷۴ هفته نامه پرگار را از لینک زیر دانلود کنید:
دیدگاهتان را بنویسید